Web Analytics Made Easy - Statcounter

واینر ها و اینفلوئنسر ها همان کسانی هستند که روزانه شاید بارها و بارها ویدئو هایشان را ببینیم و برای دیگران بفرستیم اما این ها دقیقا چه کسانی هستند و چرا و چطور معروف شدند؟

در بیست سال گذشته جامعه بشری به این نتیجه رسیده که مهم‌ترین چیز در زندگی به شهرت رسیدن است و این امر در حال تبدیل شدن به معضلی بزرگ می‌باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما برخلاف این رویه در این مطلب دلایلی را برایتان خواهیم گفت تا قانعتان کند زندگی در گمنامی را در آغوش بکشید.

شاید شما هم با پدیده ای به نام نسل z برخورد داشته اید و حتی در خانواده و اطراف خود چنین نسلی را داشته باشید اما تا کنون متوجه خاص بودن اخلاق و خصوصیات آنها شده اید؟ اینکه چقدر به شهرت و دیده شدن علاقه دارند و بسیاری از بلاگر ها و اینفلوئنسر ها نیز از همین نسل z هستند. یک رفتار شناس معتقد است که نسل Z می‌خواهد به هر قیمتی دیده شود، زیرا در سایه غفلت خانواده‌ها و افراد موثر، هدایت فکری جوانان کشور را قبل از والدین و رجال سیاسی و علمی ایران، افراد دیگری به دست گرفته‌اند.

چرا عده‌ای از جوانان و سایرین چنین با حرص و ولع به دنبال ستاره شدن هستند و دوست دارند مورد توجه بزرگ و کوچک قرار گیرند؟

منظور از ستاره شدن میل افراد جامعه (به ویژه جوانان) برای شهرت است. شکی نیست که این عطش سیری‌ناپذیر در سال‌های اخیر در جامعه زیاد و از حد متعارف خود افزون‌تر شده است. دلایل این فزونی چیست؟ علل و عوامل متعددی در این زمینه دخیلند و نمی‌توان دلایل ستاره شدن را به یک واحد نسبت داد. عمده‌ترین دلایل را می‌توان به شکل زیر دسته‌بندی کرد.

مجید ابهری عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی، آسیب‌شناس و رفتار شناس اجتماعی، درباره علت علاقه جوانان و نوجوان به دیده شدن در فضای مجازی می‌گوید: ما این بچه‌ها را دفع کردیم و افراد دیگر آنها را جذب کردند. وقتی این بچه‌ها را درجایی نمی‌پذیرند، بنابراین مجبور می‌شوند براساس سلیقه خودشان، راه و جا پیدا کنند. بسیاری از افراد می‌گویند چرا بچه‌های امروزی با نسل‌های پدر و مادرشان تضاد دارند؟ خب کاملاً مشخص است؛ زمانی که این جوان‌ها با سلیقه خودشان راه و روش زندگی‌شان را انتخاب می‌کنند با پدر، مادر، معلم و... تضاد پیدا می‌کنند. به عنوان مثال به پسر جامعه امروزی می‌گوییم: «چرا موهاتو این شکلی کردی؟ مگه پسر موهاشو سه رنگ می‌کنه؟» در جواب می‌گوید: «تو دوست نداری نکن!» و...

چرا در زمان گذشته اصل بر دیده شدن نبود؟

این رفتار شناس در خصوص چرایی تضاد جوانان با نسل‌های گذشته‌شان می‌گوید: چون معلمان، استادهای دانشگاه ما و... نمی‌دانند که با این بچه‌ها چگونه باید رفتار کنند و این بچه‌ها تصور می‌کنند که نهاد دین با آنها طرفیت دارد؛ در حالی که اینطور نیست. در زمان جنگ جوان‌های ما اخلاص بسیار بالایی داشتند. جوان‌های امروزی هم یادگارهمان بچه‌های دوران جنگ و شهداهستند اما ما نتوانستیم آنها را جذب کنیم. حالا که نتوانستیم آنها را جذب کنیم، رپرها و افراد دیگر جذبشان می‌کنند. به جایی رسیدیم که سایت‌های اینترنتی تبدیل به اصل نمایشگاه نمایش سلایق نسل‌هایی شده‌اند که ما آنها را دفع کردیم. بنابراین این بچه‌ها سرخورده می‌شوند.

چرا شهرت برای نسل  Zجذاب است؟

۱- بیش از هر زمان دیگری به آن اهمیت می‌دهیم

در عصر کنونی شبکه‌های اجتماعی به تمایل ذاتی بشر به مشهور شدن دامن می‌زنند؛ این تمایل ذاتی از ابتدای تاریخ تمدن بشر وجود داشته و عموماً از همان آغاز، انسان‌هایی که توانایی‌های خاص و برتر از دیگران داشتند و می‌توانستند کارهایی خارق‌العاده انجام دهند، تمایل داشتند با به نمایش گذاشتن آن بین همگان شناخته شوند. شاید بتوان سرمنشاء ادبیات حماسی و افسانه‌پردازی را که در تمدن‌های باستانی رواج بسیاری داشته همین تمایل ذاتی بشر دانست.

حال در زمانۀ کنونی و به لطف تکنولوژی پیشرفتۀ دیجیتال، تمام انسان‌هایی که در حد ایجاد یک حساب کاربری در یکی از شبکه‌های اجتماعی هوشمند باشند، قادر هستند به این میل طبیعی تا حدودی پاسخ گویند.

اما خرده شهرت‌های لحظه‌ای در شبکه‌های اجتماعی ممکن است اعتماد به نفس ما را از بین ببرند؛ میلیون‌ها نفر از مردمی که در اینستاگرام سلفی پست می‌کنند وقتی تعداد لایک‌ها راضی‌شان نمی‌کند، آن را پاک می‌کنند.

۲- برخی برای مشهور شدن دست به هر کاری می‌زنند

بعد از مدتی احساس می‌کنید بدون آن خرده شهرت نمی‌توانید زندگی کنید و احساس تشنگی بیشتر برای فالوور و لایک بیشتر می‌کنید. برای برخی افراد شهرت مجازی کافی نیست و دوست دارند بازخورد این شهرت را در دنیای واقعی ببینند. مشکل بیشتر برای انسان‌هایی است که استعداد خاص و برتری ندارند اما به‌شدت از شهرت لذت می‌برند، و داستان آنجا خطرناک می‌شود که جامعه به طرز فزاینده‌ای شهرتی که ناشی از کار خوب یا هنرمندانه باشد را تشویق نمی‌کند، بلکه “هر نوع” شهرتی را مطالبه کرده و به‌طور غیرمستقیم آن را موفقیت تلقی می‌کند.

 راه‌های بد دیگری را که افراد با بیماری شهرت‌طلبی برای به شهرت رسیدن می‌پیمایند احتمالاً خود می‌توانید نام ببرید! به نمایش گذاشتن بدن برهنه خود یا تن دادن به عمل جنسی در برابر دوربین آخرین تلاش عدۀ زیادی از آن‌ها است.

۳- حتی اگر دنبالش نباشید هم ممکن است به سراغتان بیاید

موردی که در این زمینه شهرت به سزایی دارد شهرت خانواده کارداشیان است! همان‌طور که می‌دانید آن‌ها بدون انجام هیچ کار و هنر خاصی بسیار مشهور هستند، البته اگر به نمایش گذاشتن بدن و لباس و لوازم آرایش را هنر حساب کنیم قضیه فرق می‌کند! فردی عادی نیز در سال ۲۰۱۳ به دلیل یک توییت نژادپرستانه برای مدتی مشهورترین کاربر آنلاین بود! زندگی او به خاطر شهرتی که از این توییت به دست آورد نابود شد! بله این روی دیگر سکه شهرت است و ممکن است به خاطر چیزی مشهور شوید که خودتان انتخاب نکرده‌اید!

۴- جامعه تشنۀ سقوط مشاهیر است!

 آمریکا واقعاً در تولید انبوه سلبریتی تخصص دارد. بازیگران و خوانندگان در آمریکا طوری مشهور می‌شوند که هیچ جای دیگر دنیا توان رقابت با آن را ندارد اما بقیه ماجرا بیشتر جالب‌توجه است؛ ما از افرادی که آن‌قدر آن‌ها را بالا برده‌ایم توقعات زیادی داریم، کافی است زمزمه‌ای از یک حرکت ناجور از آن‌ها به گوشمان بخورد تا برای تکه تکه کردنشان مشتاق شویم. در آمریکا سالی ۳ میلیارد دلار! خرج پخش شایعات می‌شود و اینجا جایی است که مردم علاقه چندانی به شنیدن خوبی‌ها و محاسن سلبریتی‌ها دارند، اینجا آن سویۀ پست و حسود روح انسان خودنمایی می‌کند که مربوط به همان نکته‌ای است که در ابتدا گفتیم؛ حالا که ما مشهور نشدیم بگذار آن‌ها که شدند کمی رنج بکشند تا ما کمی دلمان خنک شود! می‌توانیم بخشی از شهرت امثال کارداشیان‌ها را ناشی از همین گرایش جامعه بدانیم؛ اصلاً شاید آن‌ها از قصد توسط کمپانی‌ها مشهور شده‌اند که این حس ما را ارضا کنند؛ به این‌ها فحش دهید تا عقده‌هایتان را بیرون ریخته و خنک شوید، ما هم از تبلیغات برندهای لباس و غیره پول پارو کنیم!

۵- در نهایت باعث افسردگی ما می‌شود.

همه این حرفِ اغلبِ سلبریتی‌ها را مسخره می‌کنیم که “دوست داریم ناشناس و راحت هرجایی که دلمان می‌خواهد برویم”. اگر آن‌قدر بد است بگذارند ما مشهور شویم! اما چه باور کنیم چه نکنیم این حقیقت دارد؛ تمام افرادی که از نزدیک با سلبریتی‌ها در تماسند از نوعی گم‌گشتگی هویتی، شکاکیت بیمارگونه نسبت به نزدیکان و اعتیاد به شهرت در آن‌ها خبر می‌دهند. نتیجه عقلانی این است که ما هم اگر واقعاً سلبریتی شویم به‌احتمال ۹۹ درصد دلمان را میزند اما درست مانند مواد مخدر برای معتادان که دیگر از آن لذت نمی‌برند و فقط به آن وابسته‌اند، فقط آن را تحمل خواهیم کرد، ما نوعی نیاز شناخته نشده داریم که فکر می‌کنیم با به شهرت رسیدن آن حس نیاز را خاموش می‌کنیم. شاید… شاید اگر به‌اندازه کافی از والدین و دوستان خود محبت و توجه دریافت می‌کردیم احساس نیاز نمی‌کردیم که جای خالی آن را با توجه میلیون‌ها غریبه پر کنیم.   شاید موضوع فقط کمبود پول در زندگی ماست، شاید هم مسئله فلسفیِ میل به جاودانگی! شاید باورتان نشود ولی برخی واقعاً به فکر این هستند که بعد از مرگ بر اثر کارهایی که کرده‌اند نامشان مشهور و جاودانه شود، اما به نظر راقم این سطور ماندن در سودای شهرت تا آخر عمر یکی از مصادیق بارز هدر رفتن آن است.

احساس امنیت در فضای مجازی!

به طور کلی فرآیند جامعه و اجتماع ما بر پایه دو اصل فطرت و غریزه ساخته شده است؛ دیده شدن، امتداد فطرت و میل به تکامل در انسان است. وقتی انسان دیده می‌شود، از نظر خودش آدم موفق‌تری به نظر می‌رسد. همچنین نوازش «یا همان لایک گرفتن در فضای مجازی» امتداد غریزه انسان است و زمانی که انسان از دیگران نوازش می‌گیرد، احساس امنیت می‌کند. وقتی فردی محبت می‌بیند، آرامش پیدا می‌کند که تمامی این مسائل در امتداد غریزه و فطرت اوست. اما نکته اینجاست که ممکن است این غریزه و فطرت‌ها در جامعه با یکدیگر تزاحم پیدا کنند. در اینجا باید بررسی کرد که در حوزه تکامل این فرد چه ارزش‌هایی وجود دارد؟ ارزش‌های او برای دیده شدن شخصیت‌اش چیست؟

در حال حاضر در نظام‌های ارزشی و هنجاری ‌ما یک انقلاب‌هایی در حال صورت گرفتن است که اولویت‌ها، فطرت‌ها و غرایز ما را جا به جا می‌کند.

تمامی این غرایز و ارزش‌ها در درون همه انسان‌ها وجود دارد اما میزان هرکدام در افراد مختلف با یکدیگر متفاوت است. به عنوان مثال زیبایی از نظر هر فردی متفاوت معنا می‌شود. ممکن است یک فرد حاضر باشد برای زیباتر به نظر رسیدن دست به عمل بینی بزند اما ارزش‌های یک فرد دیگر مانع از گرفتن چنین تصمیمی شود.

موجی قدرتمند به نام اینترنت

بعد از به وجود آمدن انقلاب جنسی‌ها در سال ۱۹۹۰، موج بسیار پرقدرتی به اسم اینترنت به وجود آمد و بعد از ساخت تلفن‌های هوشمند، انقلاب جنسی به قدری بزرگ شد که کنترل نه تنها از دست ایران بلکه از دست دنیا خارج شد. در جهان جدید یک سه گانه‌ای ایجاد شده که آن را رسانه، پول و قدرت تشکیل می‌دهند. قسمت اول این سه گانه، رسانه است. رسانه به قدری قدرتمند و همه جایی است، که حتی تبعات آن تا در خانه خانواده‌های مذهبی، نگرش آدم‌ها، تعداد فرزندان و اعضا خانواده، سبک لباس پوشیدن، نوع پوشش آدم‌ها و...تأثیرگذار بوده و این مسئله یک فرآیند جهانی است.

این سه گانه برای تولید ثروت، قدرت و تغییر جامعه هم پوشانی دارد. بنابراین در جامعه جنسی شده‌ای که سه گانه رسانه، قدرت و پول شکل گرفته، نظام قدرت «موفقیتی که در نهاد بشر بوده» تغییر پیدا می‌کند. موفقیت در این جامعه در یک بعد ثروت و در بعد دیگر دیدن و دیده شدن تعبیر می‌شود.

نکته دیگر این است که این رسانه برخلاف یوتیوب «که براساس محتوایی که کاربر تولید کرده و بازدیده داشته است، پول می‌داد...» براساس بازدید و محتوا به تولیدکننده، دنبال کننده و بیننده می‌دهد؛ که در دنیای جدید بیننده ازپول جذاب‌تر است. امتیاز بعدی که اینستاگرام در اختیار کاربر قرار می‌دهد این است که کاربر از طریق دیده شدن می‌تواند درآمدزایی کند. یعنی جوانی که دنبال دیده شدن است می‌تواند از طریق دیده شدن و جذب دنبال کننده، پول هم دربیاورد. در همین نظام، دیده شدن مهم می‌شود حتی اگر فرد مجبور باشد برخی از ارزش‌های خود زیر پا بگذارد.

ساده‌ترین روش دیده شدن، متفاوت بودن است

تمایل به دیده شدن جزوغریزه انسان است. دیده شدن و نیاز به دیده شدن یک مبنای کاملاً طبیعی دارد که در میان جوانان ۵۰ سال پیش هم وجود داشته است. اما مسئله این است که چرا نوع مواجهه این نسل در برابر دیده شدن متفاوت از نسل‌های قبلی است؟ ذات رسانه این است که به فرد اجازه دیده شدن می‌دهد. رسانه محملی برای دیده شدن است. چرا انسان‌ها در ۵۰ سال گذشته نمی‌خواستند که از رسانه استفاده کنند؟ زیرا بستر رسانه به شکل امروزی نبوده و ما نباید گذشته را با الآن مقایسه کنیم. کودکان و نوجوانان دهه ۹۰ و ۸۰ از صبح که چشم باز می‌کنند در حال کار کردن با موبایل هستند چیزی که بچه‌های دهه ۶۰ و ۵۰ نداشتند.

قلاب برای تفکر

باید اندیشیدن را به مخاطب و به کودکان و نوجوانان آموزش دهیم. زمانی که فرد اندیشیدن را بلد باشد در هر کجا که برود می‌تواند نظام ارزشی خود را به درستی انتخاب کند. فیلتر کردن فضای مجازی یک شوخی است. روی گوشی هر فردی چندین فیلترشکن نصب است. باید سیستم خودکنترلی در افراد را تقویت کنیم. باید افراد را توانمند تربیت کنیم تا این آدم در هر محیطی که قرار گرفت بتواند امن بماند. نباید ماهی دست مخاطب داد بلکه باید ماهیگیری «تفکر» را به او آموزش دهیم.

نیایش احمدی _ خبرنگار تحریریه جوان قدس

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: فضای مجازی بچه ها ستاره شدن انسان ها دیده شدن سه گانه ارزش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۴۲۶۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رئیس کل بانک مرکزی باید بتواند در مقابل برخی تقاضا‌های دولت بایستد

امتداد -جایگاه رئیس کل بسیار مهم و باید شخصیتی داشته باشد که بتواند در مقابل برخی تقاضا‌های دولت بایستد.

به گزارش پایگاه خبری امتداد ، سید شمس الدین‌حسینی؛ رئیس کمیسیون ویژه جهش و رونق تولید مجلس در همایش شهرت و اعتبار بانک مرکزی و نقش آن در اثر بخشی سیاست‌های پولی و ارزی اظهار کرد: موضوع شهرت و اعتبار بانک مرکزی در سیاست‌های پولی و ارزی، در ادبیات شناخته شده‌تر است تا بحث اجرا و سیاست، ما نمی‌توانیم بگوییم که مثلا یک اقتصاددان معروف دنیا مانند فیشر را می‌آوریم تا رئیس کل بانک مرکزی ایران شود و مسائل اقتصاد ایران را حل کند؛ چون گاهی خود این افراد نیز در بحث اجرا موفق نبوده اند. 

وی افزود: تعداد مقالات در زمینه مهم شهرت و اعتبار بانک‌های مرکزی کم است؛ چون موضوع کیفی است و در شاخص سازی‌ها دچار مشکل می‌شویم. متاسفانه در کشور ما در حیطه پژوهش و سیاست گذاری و گزینش مدیران به این نکته کم توجه می‌شود.

حسینی بیان کرد: جایگاه رئیس کل بسیار مهم و باید شخصیتی داشته باشد که بتواند در مقابل برخی تقاضا‌های دولت بایستد؛ اما به تنهایی نمی‌تواند؛ بنابراین باید شخصیت‌های معتبری به او کمک کنند، به طور کلی سیاست گذاری به خصوص ارزی و پولی از امور حکمرانی است پس باید مواظب باشیم که در چه سطحی صحبت می‌کنیم و متاسفانه ما در مقالات این موضوعات را به برخی موارد ساده اقتصاد سنجی تقلیل داده‌ایم.

وی افزود: بخش ادبیات نظری این موضوع در مقالات به خوبی پیش رفته؛ اما تا به مباحث میانی رسیده و خواسته‌اند کار کنند با مشکل مواجه شده‌اند، حسن شهرت و اعتبار در حکمرانی مهم است و این فقط در حوزه اقتصاد نیست به عنوان مثال در حوزه بهداشت و درمان آیا شهرت و اعتبار مهم نیست که چه کسانی مسئولیت دارند؟ اگر معتبر نباشند آیا می‌توانند آرامش بخش جامعه باشند؟ این موضوع حرف جدیدی نیست و این یک بحث حکمرانی است.

رئیس کمیسیون ویژه جهش و رونق تولید مجلس تاکید کرد: ما در بالاترین سطح تحلیل اقتصادی صحبت می‌کنیم، به نظر بنده ما در تحلیل‌ها ۴ سطح نهادی، ساختاری، سیاستی و اجرایی داریم که باید بین آن‌ها تمایز قائل شویم.

 

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

دیگر خبرها

  • تمایل جهانبخش برای بازی در ۲ لیگ معتبر اروپایی
  • اج، ستاره سابق WWE دلیل ترک این کمپانی را توضیح داد
  • همایش ملی شهرت و اعتبار بانک مرکزی آغاز شد
  • شهرت و اعتبار بانک مرکزی؛ شرط اول اثربخشی سیاست‌های پولی و ارزی
  • رئیس کل بانک مرکزی باید بتواند در مقابل برخی تقاضا‌های دولت بایستد
  • ثبت رکوردشکنی در نرخ تورم تولید کننده
  • (ویدیو) افشاگری عجیب الهام حمیدی از ازدواجش
  • قصه شهرت و پایانش رنگ کهنگی نمی‌گیرد/ ترس‌ و تردیدهای یک ستاره
  • قصه شهرت و پایانش رنگ کهنه‌گی نمی‌گیرد/ ترس‌ و تردیدهای یک ستاره
  • منچستریونایتد و چلسی دو مقصد جذاب برای توماس توخل